بسمه تعالی
حکمت چهارم
الْعَجْزُ آفَةٌ، وَالصَّبْرُ شَجَاعَةٌ، وَالزُّهْدُ ثَرْوَةٌ وَالْوَرَعُ جُنَّةٌ، وَنِعْمَ الْقَرِینُ الرِّضَى.
ناتوانى،آفت و شكيبايى،شجاعت و زُهد،ثروت و پرهيزكارى، سپرِ نگه دارنده است و چه همنشين خوبى است راضى بودن و خرسندی.
العجز: عجز، واماندگی
آفة: آفت
الصبر: شکیبایی
شجاعة: دلاوری
الزّهد: بی علاقگی، بی اعتنایی (به دنیا)
ثروة: دارایی
الورع: دوری از گناهان
جنّة: سپر
درماندگی عاجز
چهار کلمه بالا به مذمت از مال دنيا و ارزش آن منتهي مي‏گردد. اين مطلب روشن است که خواستن مال براي آبرو و خدمت به جامعه خوب بلکه لازم است و اينجا فرمايش امام حسن (علیه السلام) زنده مي‏شود که فرمود: هر کس بگويد: مال را دوست ندارم دروغ مي‏گويد اگر يقين کنم که راست مي‏گويد احمق است. اما هرگاه علاقه به مال دنيا فقط براي نگاهداري باشد و هدف دنيوي که هيچ نتيجه اخروي نداشته باشد اشتباه است و خدا عذاب دردناک به آنان وعده داده. ابن ابي ‏الحديد در توضيح جمله‏ هاي بالا مي ‏نويسد: آماده نبودن براي قيامت دليل بر عجز شديد است. گفته شده: العجز المفرط ترک التاهب للمعاد: واماندگي شديد، آماده نبودن براي قيامت است. و گفته شده: (الصُّبرُ مُرٌ لا يَتَجَرَّعُهُ الّاحُر) صبر و استقامت در برابر ناملايمات و رسيدن به هدف، کار تلخي است که فقط آزادگان اين تلخي را جرعه جرعه مي ‏نوشند.(ابی الحدید، ج 1، 1404: 320) گفته شده روزگار خوش و ناپسند سرنوشت معيني دارند همانند روزگار و عمر مردم، در روزگاري که ناراحتي وجود دارد صبر کنيد تا مدتش به پايان برسد. زهد و پارسائي اين است که آنچه انسان را از توجه بخدا باز مي‏دارد کنار بگذاريم. گفته شده وقتي عالم، پارسا نباشد بلاي زمان خود خواهد بود زيرا که مردم مي‏گويند اگر علم او زهد را تاييد کرده بود پرهيزکاري مي‏بود لذا مردم در ناپرهيزکاري از او پيروي مي ‏کنند و هم چنين در اشراف گيري! پرهيز از گناه مهمترين پناهگاه است زيرا پرهيز از گناه انسان را از آلودگي به گناه نجات مي ‏بخشد و عبادت خدا از گرفتار دشمن شدن. کسي که پرهيزکاري را پيشه خود سازد خدا راه فرار براي او بوجود مي‏آورد.
امام در چهارمین کلمه از کلمات قصارش به پنج وصف از اوصاف انسانى اشاره مى کند که یکى منفى و چهار وصف از آن مثبت است و آثار هر کدام را در جمله بسیار کوتاهى بر مى شمارد. نخست مى فرماید: «عجز و ناتوانى آفت است»؛ الْعَجْزُ آفَةٌ. عجز مفهوم وسیعى دارد که هرگونه ناتوانى علمى، جسمى، اقتصادى و فکرى را شامل مى شود و به یقین اینها بزرگ ترین آفات زندگى انسان است؛ انسان عاجز، ذلیل و خوار عقب مانده و شکست خورده و بى ارزش و بى مقدار است به همین دلیل اسلام مى گوید: بکوشید و هرگونه عجز را از خود دور سازید و با قدرت و قوت به اهداف مالى و معنوى خود برسید. البته گاه مى شود که عجز و ناتوانى بدون اختیار دامان انسان را مى گیرد، ولى غالباً چنین نیست، بلکه نتیجه کوتاهى ها و بى برنامگى هاست. همان گونه که در حدیث جالبى که کلینى در کافى از امیر مؤمنان على(علیه السلام) نقل کرد مى خوانیم: «إِنَّ الاَْشْیَاءَ لَمَّا ازْدَوَجَتْ ازْدَوَجَ الْکَسَلُ وَالْعَجْزُ فَنُتِجَا بَیْنَهُمَا الْفَقْرَ؛ هنگامى که اشیاء با یکدیگر ازدواج کردند تنبلى و ناتوانى نیز به هم پیوستند و فرزند آنها فقر بود». (کافی، جلد 5، 1407: 86) یعنی انسان وقتی تنبلی کند و ناتوانی بر او وارد شود نتیجه اش فقر و تنگ دستی می شود، فقر هم آفت های خویش را دارد و چیز پسندیده ای نیست که انسان با فقر، تنبلی، فکرنکردن و … فقر را بر خود و خانودۀ خویش وارد کند.
عجز و ناتوانی موجب ضرر و زیان افراد می شود، چه بسا انسان همیشه باید تلاش کند تا از فقر به دور باشد. یک موقع انسان تلاش می کند ولی تلاش او نتیجۀ خوبی نمی دهد در اینجا قضا و قدر حکم می کند نه تنبلی. چه بسا فقر او سبب امتحان و ابتلا باشد.
نکته اول:
آفت یعنی بیماری، ناتوانی بیماری است.
ناتوانی گسترده است:
1- ارادی
2- روحی
3- عقلی
4- جسمی
5- اقتصادی
6- علمی
7- روحی
8- عاطفی و …
امام علی (علیه السلام) می فرمایند : کسالت و تنبلی با هم ازدواج کردند فقر متولد شد.
باید به دنبال عوامل کسالت گشت. آدم با نشاط می تواند کارکند.
نکته دوم:
عجز به دونوع نفسانی و جسمانی تقسیم می شود که بنا به دلائلی در اینجا تنها آفت عجز نفسانی مورد نظر آن حضرت است.
الف) همه جملات قبل و بعد از این فراز، «صفات نفسانی» را توصیف می کنند؛ پس منظور از عجز هم، باید نفسانی باشد نه جسمانی.
ب) باید در نظر داشت که هدف امیر(علیه السلام) بیان یک مسئله طبی و پزشکی نبوده است که بخواهد علی رغم وضوح آفت بودن عجز جسمانی آن را مطرح نماید؛ بلکه غرض بیان یک مسأله اخلاقی بوده است.
ج) چون آفت بودن عجز جسمانی بر هیچ کس پوشیده نیست نیازی هم به بیان و توضیح ندارد. اما آفت بودن عجز نفسانی از عده ای پنهان است، زیرا بعضی از افراد به علت عدم آگاهی، عجز نفسانی را وقار و متانت محسوب می کنند و دارندۀ آن را انسان موقّر و متین می شناسند.

منابع و مآخذ
1- ابن أبي الحديد، عبد الحميد، شرح نهج البلاغة لابن أبي الحديد، به کوشش ابراهيم، محمد ابوالفضل‏، ج 1، چ اول، قم: مكتبة آية الله المرعشي النجفي‏، 1404
2- جویباری، م و جمعی از نویسندگان، راه روشن، چ اول، قم: نسیم فردوس، 1384
3- کلینی، محمد، الکافی، ج 5، چ چهارم، تهران: دارالکتب الاسلامیه، 1407
4- نظامی همدانی، علی، شرح نوینی بر کلمات قصار امیرالمؤمنین، چ اول، قم: مؤسسه فرهنگی فخر دین، 1383 

5- سایت آیت الله مکارم شیرازی


موضوعات: نهج البلاغه
   پنجشنبه 6 آبان 1395نظر دهید »


العَفاف
یعنی بهترین عبادتها پاکدامنی و پارسایی است.
زینب در فصاحت، بلاغت، پارسایی و عبادت همانند پدرش علی علیه السلام و مادرش فاطمه علیها السلام بود.
تهجد و شب زنده داري زینب علیها السلام در تمام مدت عمرش ترك نشد. برخی از مورخان نقل کرده اند که از حضرت سجاد علیه السلام روایت شده که فرمود: در شب یازدهم محرّم عمه ام زینب را دیدم که در جامه نماز نشسته و مشغول عبادت است. می نویسد: از برخی مقاتل معتبره از امام سجاد علیه السلام نقل شده است که فرمود: عمه ام زینب با تمام مصیبتهایی که بر او وارد شده بود از کربلا تا شام هیچگاه نوافل خود را ترك نکرد.
همچنین روایت کرده است که چون امام حسین علیه السلام براي وداع زینب آمد از جمله سخنانی که به او گفت این بود که فرمود: خواهر جان! مرا در نماز شب فراموش نکن. ؛« یا اخْتاه! لا تَنْسِنی فی نافلۀِ اللَّیْل »
درباره شب عاشوراي زینب علیها السلام در کتاب مثیرالاحزان از فاطمه دختر امام حسین علیه السلام نقل شده است: وَ امّا عَمَّتی زَیْنَب فَانَّها لَمْ تَزَلْ قائِمَۀً فی تِلْکَ اللَّیلَۀِ- أي عاشِرَة مِنَ المُحَرّم- فی مِحْرابِها تَسْتَغیثُ  الی رَبِّها، وَ ما هَدَأَت لَنا عَیْنٌ وَ لاسَکَنَتْ لَنا زَفْرَة. 

و اما عمه ام زینب، پس وي همچنان در آن شب در جایگاه عبادت خود ایستاده بود و به درگاه خداي تعالی استغاثه میکرد و در( آن شب چشم هیچیک از ما به خواب نرفت و صداي ناله ما قطع نشد.] 
حضرت سجاد علیه السلام فرمود: انَّ عَمَّتی زَیْنَب کانَتْ تُؤَدّي صَ لَواتِها مِنْ قِیام، الفَرائِضَ وَ النَّوافِلَ، عِنْدَ مَسیرِنا مِنَ الکُوفَۀِ الَی الشّامِ، وَ فی بَعْضِ المَنازِل تُ َ ص لّی مِنْ جُلُوسٍ لِشِدَّةِ الجُوعِ وَ الضَّعْفِ مُنْذُ ثَلاثِ لَیالٍ؛ لَانَّها کانَتْ تَقْسِمُ ما یُصیبُها مِنَ الطَّعامِ عَلَی الاطْفالِ، لِانَّ القَوْمَ کانُوا یَدْفَعُونَ لِکُلِّ
« واحِدٍ مِنّارغیفاً واحِداً مِنَ الخُبْزِ فِی الیَوْمِ وَ اللَّیلَۀ
[همانا عمه ام زینب همه نمازهاي واجب و مستحب خود را در طول مسیرما از کوفه به شام ایستاده میخواند و در بعضی از منزلها نشسته نماز خواند و این هم به جهت گرسنگی و ضعف او بود، زیرا سه شب بود که غذایی را که به او میدادند میان اطفال تقسیم ( می کرد، چون که آن مردمان (سنگدل) در هر شبانه روز به ما یک قرص نان بیشتر نمیدادند.

برگرفته از کتاب شمّه اي از فضایل زینب علیها السلام، مرکز تحقیقات رایانه اي قائمیه اصفهان، ص 29و 30

   چهارشنبه 5 آبان 1395نظر دهید »


هنگامی که زینب علیها السلام در برابر آن مرد پلید و جنایتکار یعنی پسر زیاد قرار گرفت چنان پاسخ فصیح و بلیغی به او داد و بدین‌وسیله چنان مشتی به‌دهانش کوبید که آن دشمن غدّار و رذالت پیشه، با همه عداوتی که نسبت به آن خاندان پاک و مطهّر داشت نتوانست تعجب خود را از آن‌همه شیوایی و رسایی سخن آن‌هم در قالب الفاظی با آن زیبایی و ایجاز پنهان دارد و با تبدیل عنوان فصاحت که یکی از کمالات بزرگ به‌شمار می‌رود به عنوان سجع‌گویی و شاعری، باتحقیر گفت:
«انَّ هذِهِ لَسَجّاعَة، وَ لَعَمْری لَقَدْ کانَ ابُوها سَجّاعاً شاعِراً»
[براستی که این زن در هنر سجع‌گویی زبردست است، پدرش نیز سجع‌گو و شاعر بود.]
زینب علیها السلام نیز در پاسخش فرمود: «ما لِلْمَرأَةِ وَ لِلسَجاعَة، انَّ لی عَنِ السَجاعَةِ لَشُغْلًا، وَ لکِنْ صَدْری نَفَثَ بِما قُلْتُ» [زن را با سجع‌گویی چه کار؟ مرا بدان دلبستگی نیست، و آنچه شنیدی سوز سینه‌ام بود که بر زبان جاری شد!]
برگرفته از کتاب زینب علیهاالسلام عقیله بنی هاشم، نوشته هاشم رسولی محلاتی، ص: 38

   چهارشنبه 5 آبان 1395نظر دهید »

عصر عاشورا هنگامی که آن حجت الهی به درجه شهادت رسید، و مسؤولیت عمده دیگری از این مبارزه‌مقدس بر مسؤولیت قبلی او افزوده شد و بار تازه‌ای از این رسالت سنگین به‌دوش این بانوی شجاع نهاده شد که با کمال شهامت و بزرگواری و گذشت و فداکاری همچون کوهی پولادین و سدّی آهنین در برابر دشمنان منحرف و گرگان خونخوار ضدّ دین و انسانیت قیام کرد و حتی در موارد چندی جان فرزند برومند برادر و حجت‌اللَّه زمان یعنی حضرت سجاد علیه السلام را از مرگ رهانید. و در
سخت‌ترین شرایط و پرخفقان‌ترین محیطها در برابر جنایتکاران و ستمگران بی‌دین بی‌مهابا و بدون هیچ واهمه و از دین و آیین خود و مسلمانان دفاع کرد. هر کلمه از سخنان پرمعنا و روحبخش او و نیز هر جمله از نطق‌ها و سخنرانی‌هایش همچون تیرکاری و شهاب سوزانی بود که بر قلب دشمنان می‌نشست. او با کمال سرفرازی و موفقیت وبخوبی این مسؤولیت سنگین را انجام داد و باری را که مردان بزرگ نمی‌توانستند به‌صورت دسته جمعی به منزل برسانند این بانوی با عظمت یکتنه و به تنهایی به منزل رسانید.

برگرفته از کتاب زینب علیهاالسلام عقیله بنی هاشم، نوشته هاشم رسولی محلاتی، ص: 36

کلیدواژه ها: زینب- بزرگی- شجاعت
   چهارشنبه 5 آبان 1395نظر دهید »

1 3 5 ...6 ...7 8 9 10 11 12 ... 13

اردیبهشت 1403
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
1 2 3 4 5 6 7
8 9 10 11 12 13 14
15 16 17 18 19 20 21
22 23 24 25 26 27 28
29 30 31        
در این وبلاگ بیشتر به شرح و تفسیر حکمتهای نهج البلاغه خواهیم پرداخت و پندانه های حکمت آموز را در آن خواهیم دید.
اوقات شرعی
جستجو
ساعت
ساعت فلش مذهبی
حدیث
حدیث موضوعی