« بخشی از خطبه حضرت زینب در بازار کوفه | نقش حضرت زینب و عظمت زن » |
بسمه تعالی
امام در ادامه حکمت سوم به رذیله دوم اخلاقى اشاره کرده مىفرماید: «ترس مایه نقصان مىشود»؛ (وَالْجُبْنُ مَنْقَصَةٌ)
الجبن: ترسویی منقصة: کاستی نقص
نکته اول:
تعریف جبن: جبن ضعف قلب، از آنچه که سزاوار است بر آن قوی باشد. جبن را در فارسی «ترس» گویند، جبان و ترسو کسی است که در زمان لزوم قوت قلب، دلش ضعیف باشد و به دفاع از دین، ناموس و آبروی خوداقدام نمی کند و در هر جایی که لازم است با شجاعت اقدام کند، بر جان خود بیمناک است پس کسی که شجاعت ندارد، نقصی بزرگ در شخصیت والای انسانی او وجود دارد. مثل فرار از جنگ، که نشانۀ ضعف قلبی است و برای همین به فراری از جنگ، انسان جبان و ترسو گویند. ترس، مقابل شجاعت است و شجاعت از ارکان ایمان و از کمالات انسان است. شجاعت یکی از داده های خداوند است که انسان با آن می تواند در برابر ستمگران و امپراطوریهای جهان، در برابر امیران و بزرگان ایستادگی کند. مثال: امام حسین (علیه السلام) با شجاعت ایمان توانست در برابر یزیدیان بایستد، آن زمان طوری بود که اگر کسی در مقابل یزید میایستاد و یا اعتراض میکرد یزید دستور می داد زبان او را ببرند و یا به علت اعتراض و گستاخی او را بکشند، در این بحبوحه امام حسین (علیه السلام) اعتراض کردند و در مقابل ظالم و ستمگری چون یزید و یزیدیان به مبارزه برخاستند و بعد از عاشورا نیز امام زین العابدین (علیه السلام) و حضرت زینب (سلام الله علیها) با شجاعت در برابر یزیدیان ایستادند و توانستند با اعلام اوضاع و احوال عاشورا سبب رسوایی و نابودی یزید شود. امام خمینی(ره) با بیان استقلال و آزادی، ایثار و شجاعت و … شروع به مبارزه با ظالم و بی بند و باری کردند و با این بیانات در دلهای افراد نفوذ پیدا کردند و اینچنین در سال 1341 فرمودند ما باید اسرائیل را از بین ببریم و فرمودند: اگر هر فردی یک سطل آب بر سر اسرائیل بریزد سیلی می شود که اسرائیل را نابود خواهد کرد و با ایمان، یقین و شجاعت توانستند به سربلندی عظیمی نائل شوند و اینچنین حکومت اسلامی را تشکیل بدهند. امام زین العابدین(علیه السلام) وقتی در مسجد امویه در دمشق به سخنرانی رفته بودند فرمودند: «یا ایها الناس اُعطینا العِلمَ و الحلمَ و السَّماحةَ و الفصاحةَ و الشَّجاعةَ و المحبةَ فی القلوب المؤمنین.(کافی، ج 4، ص 18، حکمت 3) ای مردم خداوند به ما شش چیز داده است، صداقت، علم و حلم، گذشته خوب(شرافت) گفتار بسیار فصیح، شجاعت و محبت در قلبهای مؤمنین.»
نکته دوم:
در این حدیث شریف تقبیح خود صفت مد نظر است، زیرا جبن صفتی غیر ارادی است به این معنا که «جبن» یک قبح تحصیلی نیست بلکه خلقتی است. افراد ترسو هرگز نمىتوانند از قابلیتها، شایستگىها و استعدادهاى خود استفاده کنند و نتیجه آن عقبماندگى در زندگى است. به علاوه هنگامى که دین و جان و ناموس و کشور آنها به خطر بیفتد از جهاد ابا دارند و به جاى اینکه در صف مجاهدان باشند در صف قاعدان و بیماران و از کار افتادگان و کودکان قرار مىگیرند. هرگز هیچ آدم ترسویى به مقامى نرسیده؛ نه کشف مهمى کرده نه پیروزى چشمگیرى به دست آورده و نه به قلههاى کمال رسیده است. فردی که نقص در وجود خودش داشته باشد، جوان و ترسو نیز باشد معمولا نمیتواند از خویش دفاع کند نمی تواند از استعدادهای خویش بهره ببرد و آنها را بازگو کند. این نقصان سبب عقب ماندگی او می شود. به عنوان مثال: فرد ترسو به خود می گوید اگر من الان این حرف را بزنم شاید دیگران مرا مسخره کنند و … . ترس سبب میشود اگر در اتفاقات روزگار کسی حق او را بخورد او نمیتواند از حق خویش دفاع کند و یا در مقابل ظلم ایستادگی کند و یا اعتراض بکند و یا هیچ وقت نمی تواند قوی و نیرومند زندگی کند. از این رو در حدیثى از امام باقر (علیه السلام) مىخوانیم: «لَا یُؤْمَنُ رَجُلٌ فِیهِ الشُّحُّ وَالْحَسَدُ وَالْجُبْنُ وَلَا یَکُونُ الْمُؤْمِنُ جَبَاناً وَلَا حَرِیصاً وَلَا شَحِیحاً؛ هیچ یک از کسانى که داراى بخل و حسد و جبن باشند به حقیقت ایمان نمىرسند و مؤمن ترسو و بخیل و حریص نخواهد بود». (بحارالانوار، ج ۶۴، ص ۳۶۴) حتى امیر مؤمنان على (علیه السلام) به مالک اشتر توصیه مىکند «که هرگز افراد ترسو را به حوزه مشاوران خود راه مده»؛ (وَلَا تُدْخِلَنَّ فِی مَشوَرَتِکَ بَخِیلًا … وَ لَاجَبَاناً) (صبحی صالح، 1414: 430) و همانگونه که امام (علیه السلام) در نامه مالک اشتر اشاره فرموده سرچشمه جبن و ترس سوء ظن به ذات پاک پروردگار است، زیرا مىدانیم خداوند به افراد با ایمان وعده داده که من شما را تنها نمىگذارم به جنگ مشکلات بروید و از من یارى بطلبید. ترس خداوند ممدوح و ترس از بندگان مذموم است.
نکته سوم:
اهداف حضرت از بیان این جمله 1- افراد ترسو، ترس را برای خود یک کمال نپندارند زیرا جبن نقص و نقص، نقیض کمال است. 2- افراد ترسو بدانند با وجود آن که این صفت خلقتی است اما قابل معالجه می باشد، پس برای رفع آن تلاش کنند. 3- اطرافیان شخص جبان، مواظب باشند کارهایی که مستلزم شجاعت است به او واگذار نکنند. 4- جبان، از ابتدا کاری را که انجام آن مستلزم شجاعت است بر عهده نگیرد(که در وسط راه بماند.)
نکته چهارم:
راه درمان این صفت قابل رفع و تبدیل به شجاعت است؛ لذا باید شخص با وجودامکان علاج، خود را معالجه کند، با عواملی مانند: 1- اعتماد و توکل به یگانه مطلق الهی و توجه به او را در خود تقویت کند. 2- همنشینی با هم صفتان خود 3- معاشرت با شجاعان خواهید دید که آنها بدون ترس به تنهایی در موقعیتی که شمافکرمیکنید ترسناک است قرار میگیرند. با دیدن این صحنه در شما نیز جرأت ایجاد می شود و با خود می گویید اگر من هم در آن موقعیت قرار گیرم با هیچ مشکلی مواجه نخواهم شد.
منابع و مآخذ
1- جویباری، م و جمعی از نویسندگان، راه روشن، چ اول، قم: نسیم فردوس، 1384
2- مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، ج 75، چ دوم، بیروت: داراحیاءالتراث العربی، 1403
3- نظامی همدانی، علی، شرح نوینی بر کلمات قصار امیرالمؤمنین، چ اول، قم: مؤسسه فرهنگی فخر دین، 1383
4- نهج البلاغه(صبحی صالح)، شریف الرضی، محمدبن حسین، مصحح فیض الاسلام، چ اول، قم: هجرت، 1414
5- سایت آیت الله مکارم شیرازی
فرم در حال بارگذاری ...