« عرض تسلیت به پیشگاه حضرت صاحب الزمان حجت بن الحسن العسکری (عج الله تعالی فی فرجه الشریف) در شام شهادت پدر بزرگوار ایشان. | شرح و تفسیر حکمت چهارم نهج البلاغه (2) » |
بسمه تعالی
اين صحنه وحشتناك را تصور كنيد. زنان و فرزندان را در برابر اجساد آوردهاند، هر يك از زنانْ برادر، همسر يا فرزندى در ميان كشتهشدگان دارد، اما گريه نمىكند. آنان وظيفه داشتند كه از زينب پيروى كنند. حضرت زينب بزرگ ايشان بود، پس در همه امور از او پيروى مىكردند.
پشت سرِ حضرت زينب رفتند. حضرت زينب، در جلوِ آنان به جسد پارهپاره امام حسين(علیه السلام) رسيد، جسدى كه حتى يك عضو سالم در آن ديده نمىشد. با اين حال، پوشده از تير و شمشير و نيزه و سنگ بود، آنچنانكه چيزى از آن پيدا نبود. نيازى نيست تاريخ اين حوادث را روشن به ما بگويد. حضرت زينب آمد و بر بالاى جسد امام حسين ايستاد و سنگها و نيزهها و شمشيرها را كنار زد و جسد را با دو دست بلند كرد و گفت: «اللّهمّ تقبّل منّا هذا القربان.» (خداوندا، اين قربانى را از ما بپذير.)
اين دلاورى را تصور كنيد. حسين(علیه السلام) براى زينب (سلام الله علیها) همه چيز است. بزرگان، پهلوانان و كوهها در برابر اين صحنه ناتواناند، اما زينب ابداً چنين نيست.با اين سخن، حضرت زينب اعلام داشت كه اين كار به اراده و خواست خود ما بوده است، نه اينكه بر ما تحميل شده باشد. هيچكس نگفت بياييد و كشته شويد. هيچكس نگفت كه قيام كنيد و هيچكس نبود كه اين كار را از ما بخواهد. ما با آزادى كامل آمديم و اين موضع را اتخاذ كرديم. آنچه به دست آورديم نتيجه خواستِ و اراده خود ماست. ما حسين را براى دين خدا قربانى كرديم و از خدا مىخواهيم كه اين قربانى را از ما بپذيرد. جز اين هيچ چيز مهم نيست. چنانكه در مجلس ابن زياد، وقتى كه از او پرسيد: كار خدا را با برادرت چگونه يافتى؟ گفت: «والله ما رأيت الا جميلا، هؤلاء رجال كتب الله عليهم القتل فبرزوا إلى مضاجعهم.» (به خدا سوگند، جز نيكى نديدم. آنانمردانى بودند كه خداوند مرگ را برايشان مقدّر كرده بود و آنان به سوى آرامگاهشان شتافتند.) بىشك، پس از اين موضعِ حضرت زينب در برابر شهادتِ سرورِ كشتهشدگان و سيّد شهدا ديگر زنان تكليف خود را در برابر شهداى خود دانستند. چرا كه زمان ناله و شيون و اظهارِ ناتوانى نبود، بلكه هنگام اظهار قدرت و صلابت بود و بايد به جهانيان اعلام مىشد كه ما بدينجا آمديم و مىدانستيم چه رخ خواهد داد، با آسودگى اين مقصود را اراده كرديم و به سوى آن ره سپرديم و به تكوپو افتاديم. از خداوند مىخواهيم كه آن را از ما بپذيرد و اگر نبرد فداكارى بيشترى اقتضا مىكند، ما آمادهايم. بنابراين، نقش حضرت زينبس اين بود كه رسالت امام حسين(علیه السلام) را در اظهار عزّت و شرافتِ نبرد، تكميل كند.
برگرفته از کتاب زينب( س) شكوه شكيبايى نوشته امام موسى صدر ، ص 6-9
فرم در حال بارگذاری ...