« خاطراتی از زندگی امام (ره) | حدیث عنوان بصری » |
سالها بعد از عملایت (والفجر مقدماتی)، از دل خاک فکه، پیکر مطهر شهید گمنامی پیدا شد.
در جیب لباس خاکی اش برگه ای بود که نوشته هایش را با کمی دقت می شد خواند: «بسمه تعالی، جنگ بالا گرفته است. مجالی برای هیچ وصیتی نیست… تا هنوز چند قطره خونی در بدن دارم، حدیثی از امام پنجم برای شما می نویسم:
«به تو خیانت می کنند، تو مکن،
تو را تکذیب می کنند، آرام باش.
تو را می ستایند، فریب نخور.
تو را نکوهش می کنند، شکوه مکن.
مردم شهر از تو بد می گویند، اندوهگین مشو.
همه مردم تو را نیک می خوانند، مسرور نباش… آنگاه از ما خواهی بود.»
دیگر نایی در بدن ندارم؛ خداحافظ دنیا
کتاب راز کانال کمیل،گروه فرهنگی شهید ابراهیم هادی، چ ششم،1394، ص 140
فرم در حال بارگذاری ...